روی مطلبم بیشتر با جوونا و نوجوناست،الان که تو سنین حساسی هستید و یه جورایی برای شناخت خودتون دست و پا می زنید که هیچی ،دنیای بیرونم شده مزید بر علت و با پیچیدگی هاش داره کار رو براتون مشکل می کنه،اونم دنیایی که تو این دوره زمونه باهاش سرو کار داریم به قولی عصر تکنولوژی و مدرنیته..... به همین علت می خوام کمی براتون درباره عصر حاضر بگم که شاید یه جایی دستتونو  گرفت و به کارتون اومد،البته اگر عنایت الهی شامل حال ما وشما بشه ،و خودتونم بخوان،اثرش در تمام لحظات زندگی ثبت بشه.     

   حالا می ریم سر اصل مطلب ،همون جایی که ابلیس حاضر به سجده بر حضرت آدم و حوا نشدو به عزت وجلال خداوندی سوگند یاد کرد که همه بنده های خدا رو گمراه می کند جز بندگان مخلصش رو ،و بعد حضرت آدم به واسطه وسوسه شیطان گول خورد و اون میوه ممنوعه رو خورد و یک گناهش زاد و ولد کرد و شد هزاران گناه رنگارنگی که گریبانگیربشربت شد . هدف اصلی شیطان این بود که این دنیا رو برای ما آدم ها پر زوق وبرق نشون بده تا ما رو از مسیر اصلی زندگیمون که همون رسیدن به خدا است دور کنه و در واقع می خواد ما رو بنده خودش کنه نه بنده خدا .                                                     

 حال ببینیم برای رسیدن به مقاصد پلید خود از کجا شروع کرد؟وقتی که ابلیس از عرش خدا اخراج شد با فرزندان خود به طرف جنیان آمد و به آنها درباره خدا دروغ گفتند و عده ای از آنها را به تبعیت خود درآورد وابلیس به واسطه جنیان به سراغ انسان ها آمد(می دانیم که انسانها نسبت به پدیدههای فرا مادی جهل دارند.) عده ای از انسانهای فرصت طلب را برای برقراری ارتباط با خود انتخاب کردند.و آن انسانها عبارت بودند:                                                                                               

 1-کاهنان:پیشگویان ،جنیان به واسطه رفت وآمد در عرش الهی می فهمیدند که مثلا فردا فلان اتفاق      می افتد ومی آمدند خبرها   را به کاهنان می گفتندو و کاهنان به مردم می گفتند و وقتی اتفاق می افتاد مردم تعجب می کردند و به آنها ایمان می آوردند.                             

 2--ساحران :از طرفی ترفندهای سحر وجادو را به ساحران می آموختند (مثلا سدیم و پتاسیم را با هم در آب بریزید ،و آب آتش می گرفت ، ومردم باز تعجب می کردندو بدین وسیله ابلیس توانست افکار مردم را از خدا دور کند و کمکم عناصر مادی و طبیعی را جایگزین خدا کند مانند ،خدای آمون ،  (خدای خورشید=بت)که مسئول جابه جایی خورشید است و برای انتقال خورشید از این ور آسمان به آن ور و نیز برای غلبه بر دشمنانی که مانع از این انتقال       می شوند،یعنی مارها و عقرب ها ،نیاز به انرژی دارد و این انررژی توسط انسانها باید برای او فرستاده شود.پس به وسیله یک سری حرکات موزون و حرکاتی شبیه ساز زدن این انرژی بری خدای خورشید فرستاده می شد.و از همین جا بود که رقص و بعدها ورزشهایی نظیر یوگا،مدیتیشن،ذن،و فرستادن انرژی مثبت به سوی کائنات(راز)و......شکل گرفت و از طرف دیگر اساس موسیقی متولد شد که امروزه به موسیقی هایی نظیر پاپ ،راک و...     می رسیم که اگر به متنی که توسط خواننده خوانده می شود توجه کنید ،می بینید هیچ حرفی برای گفتن ندارد جز اینکه انسان را غرق در خاطرات تلخ وشیرینش می کند و این چیزی است که شیطان  می خواهد سرگرم کردن انسانها به خود ودنیای خود ودور کردن از خدا،ویا در جای دیگر خواننده های شیطان پرستی مانند مدونا مستقیما با پوشیدن لباسسی شبیه شیطان ازمخاطبانش می خواهد که خود را تسلیم خواسته های او کنند..........                                                              

به تدریج ریشه های جن پرستی در واقع شیطان پرستی در وجود انسان ها شکل گرفت و از شرق عالم ،چین به سمت غرب آن به حرکت در آمد تا اینکه این آئین که اساس آ ن جادوگری بود به دست فرزندان یعقوب افتاد و آنان که بعد از مرگ حضرت یوسف به برده داری برده شده بودند به خود گفتند ،خدای یوسف به درد نمی خورد او ما را برده کرده ولی خدای کاهنان آمون به آنها عزت داده پس ما هم به طرف خدای آمونیان می رویم   و به همین ترتیب آیین جادوگری بابلی +آئین جادوگری آمونیان را گرفته و آئین جدیدی را به نام کابالا (شیطان پرستی )را تشکیل دادند. و چون یهودیان خود را قوم برگزیده خداو وارثان زمین   می داند،آن هم به این دلیل که در کتاب تحریف شده شان آمده :شبی حضرت یعقوب با کسی تا سپیده دم صبح کشتی   می گیرد و نزدیکیهای صبح طرف مقابل به یعقوب  می گوید :از روی سینه من بلند شو که اگر بنده هایم مرادر این حالت ببینند بد می شود (یعنی طرف خدا بوده)و اگر بلند شوی من به تو ونسلت عزت وبرتری می دهم و از همان جا خود را نژاد برتر میدانند.و بقیه انسانها را حیواناتی که به شکل انسان خلق شده و برای خدمت رسانی به یهودیان می باشند پس تلاش خود را می کنند تا به هر وسیله ای شده وجود ،ذهن این انسانها را تسخیر کرده تا بتوانند فرمانرویی کنند.و خواسته های خود را محقق سازند