ترنم باران | ||
بیگانگی از خود ،بیماری عصر مدرن
نمی دونم این احساس دلتنگی از کی با منه ؟آیا سوغات گذشته پر پیچ و خمه یا محصول رواج اندیشه های روشن فکر مآبانه در بطن جامعه مون بود که چشم هم چشمی هم چاشنی اون شد تا بدون جا رسید که آنقدر تو گوش ما خوندن که درس بخونید ،تا برای خودتون دکتر بشید یا مهندس و یا ......،که اگه درس نخونید به قول معلم کلاس اولم که می گفت: کلفتی رو بخش کن،می شی یه بی سواد آسمون جل. به هر حال هر کدوم از ما بالاجبار یا با علاقه درس خوندیم و زدیم تو گوش غول کنکور ،رشته هایی که دوست داشتیم یا نداشتیم رو خوندیم به این امید که یه روز به جایی برسیم و یه جایی از این دنیا رو تصرف کنیم ،ولی چه سود؟!! چه سود که چهار ،شش،هشت ....سال از بهترین سالهای عمرمون رو گذاشتیم تا توی دنیای علوم تجربی ،یا علوم انسانی ،یاهنری....دست و پا بزنیم و غافل از اینکه نمی دونستیم ره آورد این سفر علمی جز مادی گرایی و دور شدن از ابعاد معنوی و انسانیمان چیز دیگری نبود. چقدر قشنگ تک تک ما شدیم بازیگران سناریو هایی با مضامین ماترا لیسم (ماده گرایی)و امانیسم (انسا نگرایی)....که توسط نویسندگان زبده اسلام ستیز برایمان نوشته شده بود و ما هم آنچنان با نقشهایمان اجین شدیم که همیشه از رویارویی با خود واقعیمون طفره می رفتیم.و این شد که به قول روانشناسان خودشون ،به بیگانگی ازخود یا از دنیای خود مبتلا گشتیم که نتیجه اش اضطراب و ناامیدی بود.(رولو می ) و دستمزدمان شد غربزدگی ،خلا وجودی ،عقل گرایی، که به قول دکتر شریعتی :((لطافت زیبایی گل در زیر انگشت های تشریح می پژمرد ،آه که عقل اینها را نمی فهمد.)) اینجاست که می بینیم پدر بزرگها و مادر بزرگهامون چه زیبا و بودن هیچ چون وچرایی ،حکم الهی رو می پذیرفتند و تسلیم محض بودند.ولی ما برای اجرا ی کوچکترین احکام شرع هزار تا چون وچرا می آوریم و باید برایمان کلی دلیل عقلی و منطقی بیاورند تا شاید قبول کنیم نعوذ بالله ،رو سر خدا منت بذاریم و حکمش رو اجرا کنیم. اینجا ست که می فهمیم علوم تجربی ...هیچی که به ما نداد، اون معرفت وسادگیمون رو گرفت و ظلمت و تاریکی رو مهمون قلبهامون کرد ،آخ که چقدر دلم تنگ شده برای اون روزهای پاک بچگی . و الان که به این سن رسیدم می بینم انسانی هستم غرق در سردر گمی و تحیرو انگار توی برزخ گیر افتادم اونم با کلی سوال بی جواب در ذهنم.و تنها ترین راه نجات رو توسل توسل به ائمه هدی بالاخص وجود نازنین صاحب زمان که در همه حال به یاد ما هستند، می بینم.که در حدیثی می فرمایند:((ما در رسیدگی و مراقبت ا زشما کوتاهی نکرده ،یاد شما را فراموش نمی کنیم.)) انشاالله با عنایت این بزرگواران در های معرفت برایمان گشوده شود ،و جبران تمام سالهای دوری از معارف الهی و معرفت به وجود گوهر بار آن بزرگواران برایمان مقدر گردد،که ماهی رو هر وقت از آب بگریم تازه است.و بتوانیم با ایجاد انقلاب معنوی در خود زمینه ساز ظهور آقا بقیه الله اعظم را فراهم آوریم ،که ظهور او ظهور اسلام حقه ،و علم الاخلاق و در کل ظهور همه خوبیهاست.
به امید آن روز
[ یکشنبه 90/2/18 ] [ 12:45 صبح ] [ سحر رحمانی ]
[ نظرات () ]
|
» لوگوی وبلاگ » لینک دوستان » صفحات اختصاصی » لوگوی لینک دوستان » طراح قالب |
» آرشیو مطالب